خبرگزاری حوزه/ نام عباس ابن علی(ع) حقیقتی است بر گونة اساطیر.
هرمی از وفا و صفا و دولت و مردانگی در پیکره ای با ابهت از رشادت و فتون و جوانمردی.
نامی که در طول تاریخ بشریت یادآور ایثار و گذشت و شهامت و رادمردی و دلیری است و البته وفاداری و ثابت قدمی در راه مولا و مقتدای خویش.
آری؛ مولا اگر حسین(ع) باشد، یار هم عباس می شود که در هیئت مردانگی، قامت رشادت را با خنجر عشق و خون دل، حکاکی کرد و تندیسی از شکوه و فر ایزدی در آستان پاکبازی و دلدادگی برپا داشت.
عباس خلاصة همه خوبیهاست و نام و یادش، مجرا و مجلای زیباترین تصاویر و بشکوه ترین معارف.
کدام معرفت و آیین از ایمان و ایستادگی و وفا والاتر و کدام حقیقت از نور رشادت و شوق شهادت برتر؟
و عباس، منظومه ای است که همه این ستارگان فضیلت را در آسمان ملک پاسپان خود گردآورده است و الگویی همیشگی و رستاخیزی از ازل تا ابد برای زمینیان برجای نهاده است.
اما عباس این فر و شکوه ایزدی و والایی و مرتبت اهورایی را چگونه به دست آورد؟
این سوالی است که از ورای همه تقدیس ها و تعظیم ها برای ما اکنونیان اهمیت دارد و رسیدن به پاسخ صحیح و اصیل آن راهگشاست.
راهگشایی برای رهیدن از بند این آداب و مناسک سخیف و خموده و کور وکر روزمرگی های بی رمق، که اهل دنیا را به سختی و بدبختی، به دریوزگی انداخته است.
*ابوفاضل چه کرد که به مقام «برادر»ی حسین نایل آمد
او که تمام عمرU برادرش را مولا خطاب کرده بود و در واپسین لحظه های حیات در، آخرین آنات عاشورا، خطاب «برادر» را از بیان و لبان بهشتی و بهاری حسین به گوش جان شنید.
مروری بر زندگی و سیره و سنت عباس در رفتار و گفتار و کردار و البته در تربیتی که از بانوی بزرگوار و برجسته اسلام حضرت ام البنین(س) برگرفت، گویا و جویا و روشنگر این حقیقت است که در پی آنیم.
در سال 26 هجري قمري، حضرت عباس (ع) قدوم مبارکش را به جهان خاک برنهاد. مادر بزرگوارش فاطمه، دخت حزام بن خالد بن ربيعه مکنی به «ام البنین» بود.
چند سالی از شهادت حضرت فاطمه (س) می گذشت كه اميرالمومنين(ع) از برادرش عقيل، كه به اصل و نسب قبايل آگاه بود، درخواست كرد زني را از دودماني شجاع براي او خواستگاري كند و عقيل، فاطمه كلابيه (ام البنين) را براي آن حضرت خواستگاري كرد و ازدواج صورت گرفت.
اميرالمومنين (ع) از اين بانوي گرامي، صاحب چهار پسر به نامهاي عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد.
تمامی این برادران که عباس مهتر آنها بود در روز عاشورا و در رکاب امام عشق به شهادت رسیدند و جان و جهان خویش را در راه عشق و وفا به امام و مقتدای خویش نثار کردند.
*مهر دل و شوق قلب و محبت ام البنين (س) به خاندان پيامبر (ص)
تاریخ گواهی می دهد که مهر دل و شوق قلب و محبت ام البنين (س) به خاندان پيامبر (ص) آنقدر بود كه فرزندان امیرالمومنین(ع) و خاصه امام حسين (ع) را از فرزندان خود بيشتر دوست مي داشت؛ بطوري كه وقتي به اين بانوي گرامي خبر شهادت چهار فرزندش را دادند فرمود: مرا از حال حسين (ع) باخبر سازيد و چون خبر شهادت امام حسين (ع) به او داده شد، فرمود رگهاي قلبم گسسته شد، اولادم و هر چه زير اين آسمان كبود است، فداي امام حسين (ع).
عباس؛ کودکی که در دامان امامت و ولایت تربیت یافت
عباس شاگرد کلاس درسی است که پدر گرانقدرش علی(ع) معلم ان است و والاترین و بالاترین مراتب معرفت، ايمان، دانايى و كمال نهایی همه عرصات اخلاق و عرفان را در آن اموخته و برای روز امتحان، در گنجینه قلب خود نهان و در آیینه رفتار و کردارش عیان کرده است.
حضرت مولا در بیان رشد معرفتی و استعداد فردی فرزند برومندش عباس فرمود: ان ولدى العباس زق العلم زقا؛ همانا فرزندم عباس در كودكى علم آموخت و به سان نوزاد كبوتر، كه از مادرش آب و غذا مىگيرد، از من معارف فرا گرفت.
*غرقه در جذبة یگانگی حق و ذوب در محبت پدر
باری؛ تاریخ بازهم گواه است که گاه وقتی على(ع) با نگاه خود آينده عباس را نظاره مىكرد، با اشک و لبخندی توأمان از رشا و غم به قامت رعنای فرزندش می نگریست و وقتی دراین باره با سوال ام البنین روبرو می گشت می فرمود:
«دستان عباس در راه يارى حسين(ع) قطع خواهد شد.»
پس آنوقت از بلندی مقام و عز و جبروت عباس در روز واپسین می گفت و پرده از جایگاه والا و پایگاه بهشتی او بر می کشید:
« پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا به سان عمويش جعفر بن ابىطالب در بهشت پرواز كند».
و باز تاریخ گواه است که مولا على(ع) عباس را در بر می گرفت تا پيكرش را ببوسد ، ببويد و با آداب و اخلاق اسلامى آشنا سازد.
از اينرو لحظهاى عباس را از خود دور نمىساخت.
ابوالفضایل عباس(ع) این توفیق را یافت که در رکاب پدری چون علی مرتضی(ع) در مدت 14 سال و چهل و هفت روز از روزهای جنگ و خون گرفته تا لحظه های امن و هامون، از وقت پند و اندرز گرفته تا هنگامة وصیت پرخون، در کنار پدر و سایه سار محبت و معرفت و ولایت و امامتش باشد.
*مقام عباس (ع) از علم و خرد تا شور و محبت
علامه محقق، شيخ عبدالله ممقاني، در كتاب نفيس تنقيح المقال، در مورد مقام علمي و معنوي ايشان گفته است: آن جناب از فرزندان فقيه و دانشمندان ائمه (ع) و شخصيتي عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاك بود.
«در شب عاشورا، وقتي دشمن در مقابل كاروان امام حسين (ع) حاضر شد و درراس آنها عمربن سعد شروع به داد و فرياد كرد، امام حسين (ع) به حضرت عباس (ع) فرمود: برادر جان، جانم به فدايت، سوار مركب شو و نزد اين قوم برو و از ايشان سوال كن كه به چه منظور آمده اند و چه مي خواهند.
در اين ماجرا دو نكته مهم وجود دارد يكي آنكه امام به حضرت عباس مي فرمايد: من فدايت شوم. اين عبارت دلالت بر عظمت شخصيت عباس (ع) دارد، زيرا امام معصوم العياذ بالله سخني بي مورد و گزاف نمي گويد و نكته دوم آنكه، حضرت به عنوان نماينده خود، عباس (ع) را به اردوي دشمن مي فرستد.»
و آنانکه که در روز عاشورا قمر بنی هاشم حضرت عباس (ع) از اسب بر روي زمين افتاد، امام حسين (ع) فرمودند:«الان انكسر ظهري و قلت حياتي»...
اكنون پشتم شكست و چاره ام كم شد...
*سلام امام زمان(عج) بر روان ناب و آفتاب عالمتاب عباس(ع)
امام زمان (ع)، در قسمتي از زيارتنامه اي كه براي شهداي كربلا برنوشتند حضرت عباس (ع) را اینگونه خطاب نموده و مورد عنایت قرار می دهند: السلام علي ابي الفضل العباس بن اميرالمومنين المواسي اخاه بنفسه، الاخذ لغده من امسه، الفادي له،الوافي الساعي اليه بمائه، المقطوعه يداه لعن الله قاتله يزيد بن الرقاد الجهني و حكيم بن طفيل الطائي.
امام زين العابدين (ع) به عبيدالله بن عباس بن علي بن ابي طالب (ع) نظر افكند و اشكش جاري شد. سپس فرمود:هيچ روزي بر رسول خدا (ع) سخت تر ازروز جنگ احد نبود، زيرا در آن روز عموي پيامبر، شير خدا و رسولش حمزه بن عبدالمطلب كشته شد و بعد از آن روز بر پيامبر هيچ روزي سخت از روز جنگ موته نبود، زيرا در آن روز پسر عموي پيامبر جعفر بن ابي طالب كشته شد سپس امام زين العابدين (ع) فرمود: هيچ روزي همچون روز مصيبت حضرت امام حسين (ع) نيست كه سي هزار تن در مقابل امام حسين (ع) ايستادند و مي پنداشتند، كه از امت اسلام هستند و هر يك از آنها مي خواستند از طريق ريختن خون امام حسين (ع) به نزد پروردگار مي انداخت و ايشان را موعظه مي فرمود و كار را تا آنجا كشاندند كه آن حضرت را از روي ظلم وجور و دشمني به شهادت رساندند.
آنگاه امام زين العابدين (ع) فرمود: خداوند حضرت عباس (ع) را رحمت كند كه به حق ايثار كرد و امتحان شد و جان خود را فداي برادرش كرد تا آنكه دو دستش قطع شد. لذا خداوند عزوجل در عوض، دو بال به او عطا كرد تا همراه ملائكه در بهشت پرواز كند، همان طور كه به جعفر بن ابي طالب (ع) هم دو بال عطا فرمود و به تحقيق، حضرت عباس (ع) نزد پروردگار مقام و منزلتي دارد كه روز قيامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه مي خورند.
*و الله ان قطعتموا يمينى، انى احامى ابدا عن دينى
وقتی عباس ابن علی برای آوردن آب به سمت شط فرات رفت و آن جنگ نمایان را به انجام رساند وقتى وارد فرات شد،با آنكه تشنه بود،اما بخاطر تشنگى برادرش حسين«ع»آب نخورد و خطاب به خويش چنين گفت:
يا نفس من بعد الحسين هونى
و بعده لا كنت ان تكونى
هذا الحسين وارد المنون
و تشربين بارد المعين
تالله ما هذا فعال دينى
و سوگند ياد كرد كه آب ننوشد. وقتى دست راستش قطع شد،اين رجز را مىخواند :
و الله ان قطعتموا يمينى
انى احامى ابدا عن دينى
و عن امام صادق اليقين
نجل النبى الطاهر الأمين
و چون دست چپش قطع شد،چنين گفت:
يا نفس لا تخشى من الكفار
و ابشرى برحمة الجبار
مع النبى السيد المختار
قد قطعوا ببغيهم يسارى
فاصلهم يا رب حر النار
در زيارت حضرت عباس ابن علی(ع) كه از قول حضرت صادق«ع»روايت شده، در وصف این تندیس وفا و کنز صفا و مهر محبت و استان جان چنین می خوانیم که فرمود:
«السلام عليك ايها العبد الصالح المطيع لله و لرسوله و لأمير المؤمنين و الحسن و الحسين ...
اشهد الله انك مضيت على ما مضى به البدريون و المجاهدون فى سبيل الله المناصحون فى جهاد اعدائه المبالغون فى نصرة اوليائه الذابون عن أحبائه...»
عباس يعنى تا شهادت يكه تازى عباس يعنى عشق،يعنى پاكبازى
عباس يعنى با شهيدان همنوازى عباس يعنى يك نيستان تكنوازى
عباس يعنى رنگ سرخ پرچم عشق يعنى مسير سبز پر پيچ و خم عشق
جوشيدن بحر وفا،معناى عباس لب تشنه رفتن تا خدا،معناى عباس
در زيارت ناحيه مقدسه نيز از زبان حضرت مهدى«ع»به او اينگونه سلام داده شده است:«السلام على ابى الفضل العباس بن امير المؤمنين،المواسى اخاه بنفسه،الآخذ لغده من امسه،الفادى له،الواقى الساعى اليه بمائه،المقطوعة يداه...».
كربلا كعبه عشق است و من اندر احرام شد در اين قبله عشاق،دو تاتقصيرم
دست من خورد به آبى كه نصيب تو نشد چشم من داد از آن آب روان تصويرم
بايد اين ديده و اين دست دهم قربانى تا كه تكميل شود حج من و تقديرم
منابع:
*بحار الانوار
*معالى السبطين
*مفاتيح الجنان
*سفينة البحار
* دیوان «اى اشكها بريزيد» سروده استاد حبیب الله چایچیان(حسان)